“از دعوای پدر و مادرم خسته شدم…” این جمله شاید برای بسیاری از کودکان و نوجوانان آشنا باشد، زیرا تاثیر دعوای والدین بر روی فرزندان میتواند بسیار مخرب باشد و تأثیرات منفی متعددی به همراه داشته باشد. بسیاری از کودکان و نوجوانان وقتی شاهد درگیریهای مداوم والدین خود هستند، احساس میکنند که کنترل زندگیشان از دست رفته است و نمیتوانند از آن وضعیت فرار کنند. این دعواها نه تنها موجب اضطراب و استرس در کودک میشود، بلکه به صورت عمیق بر روابط اجتماعی و روانی او نیز اثرات بلندمدتی بر جای میگذارد.
دعواهای والدین ما اثری بر ما می گذارد که هیچوقت از ذهن پاک نمی شود. بخشی از رشد کودکان مستلزم درونی سازی رفتارهای والدین است. وقتی والدین مدام در حال دعوا هستند بچه ها این تعارضات را درونی می کنند.تنش بین والدین مشکلات رفتاری و هیجانی زیادی برای کودکان ایجاد می کند.
واکنش کودکان به دعوا پدر و مادر معمولاً متفاوت است، اما اغلب به شکل اضطراب و استرس نمایان میشود. برخی کودکان به دلیل ناتوانی در درک صحیح موقعیت، ممکن است خود را مسئول این اختلافات بدانند. این احساس گناه میتواند به کاهش اعتماد به نفس آنها منجر شده و در نهایت باعث بروز اضطرابهای شدید شود.
از سوی دیگر، برخی کودکان برای کاهش تأثیر دعوای والدین بر کودک و بهدست آوردن حس امنیت، ممکن است رفتارهای جلب توجه از خود نشان دهند. در این شرایط، آنها تلاش میکنند با ایجاد رفتارهایی نظیر پرخاشگری یا کنارهگیری، توجه والدین را از درگیریها به سمت خود معطوف کنند. چنین واکنشهایی میتواند به مشکلات رفتاری قابلتوجهی منجر شود.
در بعضی موارد، واکنش کودکان به دعوا پدر و مادر ممکن است به انزوا و خودبازیگری منجر شود. کودکانی که دچار استرس و اضطراب از دعواهای والدین هستند، ممکن است تمایل داشته باشند از محیط پرتنش خانه دوری کنند و در خودشان محصور شوند. این موضوع به تدریج میتواند باعث ایجاد مشکلات در روابط اجتماعی کودک شده و او را از برقراری ارتباط با دیگران و به اشتراک گذاشتن احساساتش باز دارد.
در هر صورت، تأثیرات دعوای والدین بر روی کودکان و نوجوانان قابل انکار نیست و لزوم توجه به این موضوع و تلاش برای کاهش تنشهای خانوادگی امری ضروری است. این دعواها نه تنها میتوانند بر روحیه کودک تأثیر بگذارند، بلکه ممکن است بر شکلگیری شخصیت و روابط اجتماعی او در آینده نیز اثرگذار باشند. در ادامه بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.
دعوای مداوم والدین نه تنها بر احساسات و روحیه کودکان تأثیر میگذارد، بلکه میتواند طرحوارههایی منفی در ذهن آنها شکل دهد که در طول زندگی بر روابط و عملکردشان تأثیر میگذارد. کودکانی که شاهد درگیریهای مکرر والدین خود هستند، ممکن است طرحوارههایی چون بیاعتمادی، اضطراب، ترس از ترک شدن و احساس بیارزشی را در ذهن خود پرورش دهند. این طرحوارهها میتوانند بهطور ناخودآگاه در روابط آینده آنها با دیگران، بهویژه در روابط عاطفی، تأثیر منفی بگذارند. آنها ممکن است در بزرگسالی با مشکلاتی چون عدم توانایی در اعتماد به دیگران، اضطراب در روابط و احساس کمبود خودارزشمندی روبهرو شوند. به عبارت دیگر، دعوای والدین میتواند بهعنوان یک نقطه آغازین برای شکلگیری طرحوارههای ناکارآمد و اختلالات روانی در آینده کودکان باشد.
تأثیر دعوای والدین بر روی فرزندان یکی از مسائل مهم و پیچیده است که میتواند در ابعاد مختلف زندگی کودک یا نوجوان اثرگذار باشد. در ادامه، توضیحات بیشتری در مورد هر یک از این تأثیرات بهطور کامل ارائه میدهیم.
مهم ترین تاثیرات دعوای والدین بر روی فرزندان
افزایش اضطراب و استرس
از مهمترین اثرات دعوای والدین بر کودکان میتوان به اظطراب و استرس اشاره کرد. دعوای والدین میتواند موجب ایجاد حس عدم امنیت در فرزندان شود. زمانی که کودک یا نوجوان شاهد درگیریهای مکرر بین والدین خود است، احساس میکند که دنیای اطرافش تهدید میشود. این وضعیت باعث بروز استرس شدید میشود که بهویژه برای کودکان کمسن میتواند اثرات منفی طولانیمدتی بهجا بگذارد. این استرسها ممکن است منجر به مشکلات خواب، کاهش تمرکز، اختلالات در تغذیه و مشکلات فیزیکی مانند دردهای معده یا سردرد شوند. همچنین، این اضطرابها میتوانند در پیگیری مسئولیتها و اهداف زندگی کودک اختلال ایجاد کنند و در درازمدت منجر به اضطراب اجتماعی و ترس از روابط بین فردی شوند.
اختلالات رفتاری و عاطفی
از مهمترین عوارض دعوای والدین میتوان به مشکلات رفتاری و عاطفی اشاره کرد. کودکانی که به طور مداوم در معرض دعوای والدین قرار دارند، ممکن است در آینده در تعاملات اجتماعی خود دچار مشکلات رفتاری شوند. این مشکلات ممکن است به صورت پرخاشگری، کجخلقی، یا حتی افسردگی بروز کند. این رفتارها میتوانند بهطور مستقیم بر کیفیت روابط کودک با همکلاسیها، معلمان و حتی خانواده تأثیر بگذارند. در برخی موارد، این کودکان ممکن است احساس کنند که باید بهطور دائمی در برابر محیط خانواده و روابط اجتماعی خود مقابله کنند، که این وضعیت میتواند باعث گسیختگی ارتباطات اجتماعیشان گردد.
کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس
کودکانی که شاهد دعوای والدین خود هستند، گاهی اوقات خود را مسئول مشکلات خانوادگی میدانند. این حس مسئولیت کاذب میتواند بهطور جدی به کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس آنها منجر شود. این کودکان ممکن است احساس کنند که نمیتوانند برای حل مشکلات خانوادگی کاری انجام دهند، که میتواند به ایجاد حس بیارزشی در آنها منجر شود. در نتیجه، توانایی آنها برای داشتن روابط سالم و اعتماد به خود در آینده آسیب میبیند. این وضعیت میتواند در رشد شغلی و اجتماعی آنها در بزرگسالی تأثیرگذار باشد.
اختلال در روابط اجتماعی
کودکانی که در خانوادههای پرتنش زندگی میکنند، اغلب در برخورد با دیگران دچار مشکل میشوند. این کودکان ممکن است دچار مشکلاتی در برقراری ارتباط، کنترل احساسات و درک رفتارهای اجتماعی دیگران شوند. بهعنوان مثال، آنها ممکن است از بیان احساسات خود در جمع یا پذیرش انتقادات یا پیشنهادات دیگران اجتناب کنند. علاوه بر این، این کودکان ممکن است در برقراری روابط عاطفی با دیگران دچار مشکل شوند و ممکن است تمایل به انزوا و کنارهگیری از اجتماع پیدا کنند. این نوع مشکلات میتواند در بزرگسالی در روابط عاطفی و حرفهای آنها نیز ادامه یابد.
پذیرش الگوهای غلط رفتاری
کودکان که در معرض دعوای والدین خود قرار دارند، معمولاً این رفتارهای نامناسب را بهعنوان الگو در ذهن خود ثبت میکنند. این الگوهای رفتاری ممکن است شامل درگیریهای لفظی، تهدید، فریاد زدن و حتی پرخاشگری جسمی باشد. زمانی که کودک بزرگ میشود، این الگوها را ممکن است در روابط خود با دوستان، معلمان و حتی همسر آیندهاش تکرار کند. درواقع، دعوای والدین میتواند باعث شود که کودک به جای یادگیری مهارتهای حل تعارض به شیوهای مثبت، روشهای تخریبی را فرا بگیرد که در روابط آیندهاش مشکلساز شود.
اختلالات خواب و مشکلات جسمی
مشکلات خواب میتواند از مهمترین اثرات دعوای والدین بر کودکان باشد. استرس ناشی از دعوای والدین میتواند بر سلامت جسمی کودک تأثیر بگذارد. بسیاری از کودکان در این شرایط دچار مشکلات خواب میشوند؛ مثلاً ممکن است شبها خواب راحتی نداشته باشند، کابوس ببینند یا حتی از خوابیدن امتناع کنند. این اختلالات خواب میتواند باعث کاهش انرژی و تمرکز در طول روز شود. علاوه بر این، برخی از کودکان ممکن است دچار مشکلات جسمی مانند سردرد، دلدرد، و حتی اختلالات گوارشی شوند. این وضعیتها میتواند در درازمدت به مشکلات فیزیکی جدیتری منجر شود.
احساس گناه و اضطراب
فرزندان ممکن است احساس کنند که مقصر دعوای والدین هستند و مسئولیت حل مشکلات را بر دوش خود ببینند. این حس گناه میتواند به افسردگی و اضطراب تبدیل شود، زیرا کودک نمیتواند تأثیر مستقیمی بر تغییر شرایط بگذارد. تاثیر دعوای والدین بر روی فرزندان بسیار جدی است و در سنین نوجوانی میتواند منجر به مشکلات روانی مانند اضطراب عمومی، افسردگی و حتی اختلالات شخصیتی شود. این افراد ممکن است در بزرگسالی نیز نتوانند با اعتماد به نفس کافی با مشکلات زندگی خود روبهرو شوند.
اختلال در پیشرفت تحصیلی
استرس و اضطرابهای ناشی از دعوای والدین میتوانند تأثیر منفی زیادی بر روی تمرکز و عملکرد تحصیلی کودک بگذارند. کودکانی که در یک محیط پرتنش زندگی میکنند، ممکن است دچار افت تحصیلی، کاهش انگیزه برای مطالعه و بیتوجهی به مسئولیتهای تحصیلی شوند. این مشکلات ممکن است در بلندمدت به کاهش کیفیت زندگی و موفقیتهای علمی کودک منجر شود. همچنین، این کودکان ممکن است با چالشهایی در تنظیم زمان خود و انجام تکالیف مدرسه روبهرو شوند.
ناتوانی در مدیریت احساسات
یکی دیگر از پیامدهای منفی درگیریهای والدین برای فرزندان، ضعف در توانایی مدیریت احساسات است. کودکانی که در محیطهای خانوادگی پرتنش بزرگ میشوند، معمولاً فرصت کافی برای یادگیری مهارتهای شناسایی و کنترل احساسات خود پیدا نمیکنند. این موضوع میتواند در آینده هنگام مواجهه با چالشها یا مسائل روزمره به آنها آسیب برساند. برای نمونه، تأثیر دعوای والدین بر کودک ممکن است باعث شود که او در روابط خود با دیگران نتواند بهخوبی خشم یا اضطرابش را کنترل کند و این امر میتواند به روابط شخصی و حرفهای او لطمه وارد کند.
والدین پر دعوا بچه هایی را بزرگ می کنند که مشکلات خلقی جدی دارند که اگر بدون درمان رها شوند ممکن است منجر به اختلالات شخصیت یا سومصرف مواد شود.متاسفانه دعوای پدرمادرها باعث می شود بچه ها زودتر بزرگ شوند و از دنیای شیرین کودکی خود جدا شوند.
در دوران کودکی نه تنها بر رشد عاطفی و روانی کودکان تأثیر میگذارد، بلکه میتواند تبعات طولانیمدتی در بزرگسالی فرد به همراه داشته باشد. افراد بزرگسالی که در کودکی شاهد دعواهای مداوم بین والدین خود بودهاند، ممکن است با مشکلات روانی و اجتماعی مختلفی مواجه شوند که ریشه در تجربیات دوران کودکی آنها دارد. در اینجا بهطور کامل به این تأثیرات و آسیبهای طولانیمدت دعوای والدین پرداخته میشود.
تاثیر دعوای والدین در بزرگسالی چیست؟
اختلالات روانی در بزرگسالی
افرادی که در دوران کودکی شاهد دعوای والدین بودهاند، ممکن است در بزرگسالی با اختلالات روانی نظیر افسردگی، اضطراب، و اختلالات استرس پس از سانحه (PTSD) مواجه شوند. تجربه تنش و درگیریهای خانوادگی در کودکی میتواند به مشکلات عاطفی عمیقی منجر شود که در بزرگسالی خود را به شکل افسردگی و اضطراب نشان دهد. این افراد ممکن است احساس کنند که قادر به کنترل احساسات خود نیستند و از اضطرابهای مزمن رنج ببرند.
اختلالات در روابط عاطفی و زناشویی
کسانی که در کودکی در معرض دعواهای مداوم والدین قرار گرفتهاند، ممکن است در بزرگسالی در برقراری روابط عاطفی و زناشویی مشکل داشته باشند. این افراد ممکن است از روابط صمیمی و متعهدانه بترسند و در روابط خود به دنبال الگوهای نادرست و پرتنش باشند. به دلیل تجربیات گذشته، این افراد ممکن است بهطور ناخودآگاه رفتارهای پرخاشگرانه یا منفعلانه را در روابط خود تکرار کنند. ترس از طلاق، درگیریهای عاطفی و یا خیانت در روابط زناشویی از مشکلات رایج این افراد است.
کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس
کودکانی که در دوران کودکی شاهد دعوای والدین بودهاند، ممکن است در بزرگسالی با کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس دست و پنجه نرم کنند. این افراد ممکن است خود را مسئول مشکلات والدین بدانند یا احساس کنند که برای برخورد با مشکلات زندگی به اندازه کافی خوب نیستند. این کاهش عزت نفس میتواند مانع از رسیدن به اهداف شخصی و حرفهای آنها شود و به تصمیمات اشتباه در زندگی منجر گردد.
رفتارهای پرخاشگرانه و الگوبرداری از والدین
افرادی که در کودکی با دعوای والدین روبهرو بودهاند، ممکن است در بزرگسالی از الگوهای رفتاری نادرستی که از والدین خود آموختهاند، استفاده کنند. بهویژه در روابط عاطفی و شغلی، این افراد ممکن است پرخاشگرانه رفتار کنند یا از روشهای تخریبی برای حل مشکلات استفاده نمایند. آنها ممکن است به دلیل عدم یادگیری روشهای مناسب برای مدیریت اختلافات و حل مشکلات به رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی روی بیاورند.
مشکلات در مدیریت احساسات
کودکانی که شاهد دعوای والدین بودهاند، ممکن است در بزرگسالی در مدیریت احساسات خود مشکل داشته باشند. این افراد نمیتوانند احساسات خود را به درستی شناسایی و کنترل کنند و در مواجهه با مشکلات زندگی، واکنشهای هیجانی شدیدی نشان میدهند. این ناتوانی در مدیریت احساسات میتواند باعث بروز مشکلات در روابط اجتماعی و شغلی آنها شود.
اختلال در عملکرد شغلی
تأثیرات دعوای والدین میتواند بر عملکرد شغلی فرد در بزرگسالی نیز اثر بگذارد. افراد مبتلا به اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری ناشی از تجربیات دوران کودکی، ممکن است نتوانند بهخوبی در محیطهای کاری عملکرد داشته باشند. این مشکلات میتواند منجر به افت عملکرد شغلی، از دست دادن شغل، یا ناتوانی در پیشرفت حرفهای گردد.
ترس از تکرار تجربیات گذشته در خانواده خود
افرادی که در کودکی شاهد دعوای والدین بودهاند، ممکن است در بزرگسالی از تشکیل خانواده یا داشتن فرزند هراس داشته باشند. آنها ممکن است نگران باشند که تجربیات مشابهی را برای فرزندان خود تکرار کنند یا خود در روابط زناشویی به مشکلات مشابهی برخورد کنند. این ترس میتواند بهطور ناخودآگاه مانع از تصمیمگیریهای درست و ایجاد روابط پایدار شود.
تأثیرات بر تربیت فرزندان خود
افرادی که در کودکی در معرض دعوای والدین قرار گرفتهاند، ممکن است در بزرگسالی در تربیت فرزندان خود دچار مشکل شوند. این افراد ممکن است الگوهای تربیتی اشتباهی را انتخاب کنند یا ندانند چگونه باید در مواقع بروز اختلافات، روابط خود با فرزندان را مدیریت کنند. این ناتوانی در تربیت صحیح فرزندان میتواند به مشکلات رفتاری و عاطفی آنها در آینده منجر شود.
پذیرش الگوهای نامناسب در محیط اجتماعی
افرادی که در کودکی در محیطهای خانوادگی پرتنش رشد کردهاند، ممکن است در بزرگسالی در محیطهای اجتماعی و کاری نیز الگوهای نامناسبی از خود نشان دهند. آنها ممکن است نتوانند روابط خود با دیگران را بهدرستی مدیریت کنند و ممکن است در موقعیتهای اجتماعی دچار مشکلاتی مانند ناتوانی در بیان نیازها و خواستههای خود یا حل مشکلات بهصورت مسالمتآمیز شوند.
مسائل جسمی و سلامت روانی
استرسهای ناشی از دعوای والدین در دوران کودکی میتواند به مشکلات جسمی و سلامت روانی در بزرگسالی منجر شود. این افراد ممکن است دچار بیماریهای مزمن مانند سردردهای مکرر، مشکلات گوارشی، فشار خون بالا، یا حتی بیماریهای قلبی شوند. این مشکلات جسمی ناشی از استرسهای روانی در دوران کودکی است که در بزرگسالی بروز میکنند.
تأثیر دعوای والدین بر جنین
تأثیر دعوای والدین بر جنین در دوران بارداری مادر میتواند بر رشد و سلامت جنین تأثیرات منفی بگذارد. اگر مادر در دوران بارداری در معرض استرس مزمن ناشی از دعواهای مکرر قرار گیرد، این استرس میتواند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر جنین تأثیر بگذارد.
افزایش هورمونهای استرس
استرس ناشی از دعوای والدین میتواند باعث ترشح هورمونهای استرس مانند کورتیزول و آدرنالین در بدن مادر شود. این هورمونها از طریق جفت به جنین منتقل میشوند و ممکن است بر رشد مغز جنین تأثیر بگذارند. مطالعات نشان میدهند که سطوح بالای کورتیزول در دوران بارداری میتواند با مشکلات رفتاری، شناختی و حتی اضطراب در کودک در آینده مرتبط باشد.
اختلال در رشد مغزی جنین
استرس مزمن در دوران بارداری میتواند رشد مغزی جنین را مختل کند. تغییرات در سیستم عصبی مرکزی جنین در اثر استرس مادر ممکن است باعث بروز مشکلات در مهارتهای شناختی، اجتماعی و عاطفی کودک پس از تولد شود. این مشکلات ممکن است شامل مشکلات در یادگیری، توجه، اضطراب و حتی اختلالات رفتاری باشد.
افزایش خطر زایمان زودرس و مشکلات جسمی
دعواهای مداوم و استرس ناشی از آن میتواند خطر زایمان زودرس را افزایش دهد و باعث بروز مشکلات جسمی در جنین شود. این مشکلات میتوانند شامل کموزنی نوزاد، مشکلات تنفسی، و ضعف سیستم ایمنی باشد. در برخی موارد، استرس شدید ممکن است باعث بروز نقصهای مادرزادی یا مشکلات قلبی در جنین شود.
تأثیر بر روابط اولیه مادر و کودک
استرس مادر ناشی از دعوای والدین میتواند بر توانایی مادر در ایجاد ارتباط عاطفی و مثبت با نوزاد پس از تولد تأثیر بگذارد. این مشکلات در پیوند اولیه میتواند به بروز مشکلات عاطفی در نوزاد و کودک منجر شود.
در نهایت، دعوای مکرر والدین و استرس ناشی از آن در دوران بارداری نه تنها بر سلامت روانی و جسمی مادر تأثیر میگذارد، بلکه ممکن است بر توسعه عاطفی و شناختی جنین نیز تأثیرات منفی داشته باشد. به همین دلیل، اهمیت ایجاد محیطی آرام و حمایتی برای مادر در دوران بارداری بسیار زیاد است تا سلامت مادر و جنین تضمین شود.
دخالت فرزندان در دعوای والدین
همچنین دخالت فرزندان در دعوای والدین میتواند تأثیرات منفی و جدی بر رشد روانی و عاطفی آنها داشته باشد. زمانی که کودکان یا نوجوانان خود را درگیر اختلافات و دعواهای والدین میبینند، احساس مسئولیت و بار اضافی بر دوش آنها قرار میگیرد. این دخالت میتواند به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم باشد؛ برای مثال، کودک ممکن است بهطور ناخودآگاه تلاش کند تا میان والدین مصالحه کند یا از یکی از والدین حمایت کند که این رفتار باعث ایجاد استرس و سردرگمی در کودک میشود. همچنین، این کودکان ممکن است احساس گناه و نگرانی کنند که در صورت عدم دخالت، روابط والدینشان بدتر شود. این نوع دخالتها نه تنها فشار عاطفی زیادی به کودکان وارد میکند بلکه آنها را از شرایطی که باید بهطور طبیعی در آن رشد کنند و احساس امنیت داشته باشند، دور میسازد. این کودکان ممکن است در بزرگسالی درک صحیحی از نحوه حل مشکلات در روابط نداشته باشند و بهطور ناخودآگاه رفتارهای مشابهی را در روابط خود تکرار کنند.
دعوای پدر و مادر در حضور کودک
کودکان قدرت کشف ریشه های بدبختی والدین را ندارند . آنها والدین خود را در وضعیت بسیار خوب و رویایی تصور میکنند و فهمیدن واقعیت تلخ خوشبخت نبودن آنها سخت کودکان را وحشتزده و متزلزل میکند .
زمانی که تاثیر دعوای والدین بر روی فرزندان را بررسی میکنیم، به وضوح مشاهده میشود که این دعواها میتوانند به شدت آرامش و احساس امنیت کودک را از بین ببرند. خانه، که باید مأمنی امن و پایدار برای رشد فرزندان باشد، با وجود تنشهای مداوم به مکانی پر از استرس و بیثباتی تبدیل میشود. در چنین شرایطی، کودک ممکن است احساس ترس، اضطراب و نگرانی شدیدی را تجربه کند. این احساسات، بهویژه زمانی که دعواها با فریاد، تهدید یا رفتارهای خشن همراه باشند، شدیدتر شده و باعث ایجاد نگرانیهایی نظیر ترس از جدایی یا طلاق والدین میشود. چنین تجربیاتی در طولانیمدت میتوانند مشکلات عاطفی و روانی عمیقی مانند اضطراب و افسردگی را در فرزندان به وجود آورند.
همچنین، دعوای والدین در حضور کودک میتواند به احساس عدم اعتماد و بیثباتی عاطفی در او منجر شود. والدین در ابتدا به عنوان منبع اصلی محبت و پشتیبانی برای کودک شناخته میشوند. زمانی که این دو نفر، که باید الگوی محبت و امنیت باشند، به درگیری و اختلاف بپردازند، کودک به شدت دچار سردرگمی و احساس بیاعتمادی میشود. او نمیتواند درک کند که اگر والدین نتوانند با هم ارتباط مثبت و حمایتگر داشته باشند، پس از چه منبعی میتواند احساس امنیت و محبت کند. این تجربه میتواند درک کودک از روابط میانفردی را مختل کرده و تاثیرات منفی در روابط او با دیگران، به ویژه در بزرگسالی، داشته باشد. در نتیجه، والدین باید به شدت از ایجاد چنین شرایطی در حضور کودک خودداری کنند تا حس امنیت و اعتماد به نفس کودک به خطر نیفتد.
تاثیر دعوای والدین بر نوجوانان
والدین پر دعوا بچه هایی را بزرگ می کنند که مشکلات خلقی جدی دارند که اگر بدون درمان رها شوند ممکن است منجر به اختلالات شخصیت یا سومصرف مواد شود.متاسفانه دعوای پدرمادرها باعث می شود بچه ها زودتر بزرگ شوند و از دنیای شیرین کودکی خود جدا شوند.
تاثیر دعوای والدین بر روی فرزندان میتواند تاثیر بسیار مهمتری برای نوجوانان داشته باشد. یکی از بزرگترین اثرات این دعواها افزایش اضطراب و استرس است. نوجوانان زمانی که شاهد درگیریهای مداوم و تنشهای خانوادگی باشند، احساس امنیت و آرامش خود را از دست میدهند. این شرایط میتواند منجر به ایجاد اضطراب، افسردگی و ترس از آینده شود، زیرا آنها ممکن است نگران جدایی والدین یا تغییرات منفی در زندگی خانوادگی خود باشند. همچنین، دعوای والدین میتواند بر روابط اجتماعی نوجوانان تأثیر بگذارد. نوجوانانی که شاهد دعواهای والدین هستند، معمولاً در روابط با دیگران دچار مشکلاتی چون عدم توانایی در بیان احساسات یا درک دیگران میشوند و ممکن است درگیر رفتارهای پرخاشگرانه یا انزوای اجتماعی شوند.
از سوی دیگر، دعوای مکرر والدین باعث کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس نوجوانان میشود. این نوجوانان ممکن است احساس کنند که مقصر مشکلات خانوادگی هستند و توانایی تغییر شرایط را ندارند. این احساس گناه و مسئولیت میتواند منجر به افت در اعتماد به نفس و عدم توانایی در مواجهه با مشکلات زندگی شود. به علاوه، تأثیرات منفی دعواهای والدین ممکن است در عملکرد تحصیلی نوجوانان نیز نمایان شود. استرس و اضطراب ناشی از محیط خانه باعث کاهش تمرکز در مدرسه، افت در نمرات و حتی کاهش انگیزه تحصیلی نوجوانان میشود.
در نهایت، دعوای والدین میتواند به ایجاد الگوهای رفتاری نامناسب در نوجوانان منجر شود. نوجوانانی که شاهد رفتارهای منفی والدین در مواجهه با مشکلات هستند، ممکن است این رفتارها را بهعنوان راهحلهایی برای حل مسائل خود بیاموزند. این مسئله میتواند در روابط عاطفی و اجتماعی نوجوانان در آینده تأثیرات منفی بگذارد و مشکلاتی در ایجاد روابط سالم با دیگران ایجاد کند. بنابراین، دعوای والدین نه تنها بر نوجوانان تأثیر فوری دارد، بلکه میتواند اثرات طولانیمدت در روابط و سلامت روانی آنها داشته باشد.
تاثیر دعوای والدین بر جوانان
دعوای والدین میتواند تأثیرات عمیق و طولانیمدت بر زندگی جوانان بگذارد. اگرچه جوانان به ظاهر ممکن است به نظر برسد که دیگر از لحاظ سنی از تأثیرات دعوای والدین در دوران کودکی یا نوجوانی به دور هستند، اما همچنان این درگیریها میتواند بر روان، رفتار و روابط آنها در زندگی بزرگسالی اثرگذار باشد. در اینجا به چند اثر مهم تاثیر دعوای والدین بر روی فرزندان در رده سنی جوانان میپردازیم :
اختلال در روابط عاطفی و تعهدات بلندمدت
جوانانی که در دوران رشد خود شاهد دعوای والدین بودهاند، ممکن است در روابط عاطفی آینده خود دچار مشکلاتی شوند. این افراد ممکن است دچار ترس از تعهد و ایجاد روابط پایدار شوند، زیرا به دلیل تجربه منفیای که از روابط والدین خود دارند، ممکن است از ایجاد ارتباطات عمیق و پایدار با دیگران هراس داشته باشند. دعوای والدین میتواند الگوهایی از عدم تعهد، بیاعتمادی و پرخاشگری در روابط عاطفی به این جوانان بیاموزد.
مشکلات اعتماد به نفس و عزت نفس
جوانانی که در خانوادههای پرتنش بزرگ شدهاند، ممکن است در بزرگسالی دچار مشکلاتی در اعتماد به نفس شوند. اگر این افراد در دوران کودکی و نوجوانی خود احساس کرده باشند که مقصر دعوای والدین بودهاند، این احساس گناه میتواند در بزرگسالی همچنان در آنها باقی بماند و مانع از رشد سالم روانی و اجتماعی آنها شود. این افراد ممکن است در روابط شخصی و حرفهای خود با مشکلات عزت نفس مواجه شوند.
افزایش اضطراب و افسردگی
دعوای والدین میتواند به افزایش اضطراب و افسردگی در جوانان منجر شود. این افراد ممکن است در بزرگسالی با اضطرابهای عمومی، نگرانیهای بیش از حد درباره روابط و حتی افسردگیهای مزمن مواجه شوند. تجربه محیطی پرتنش در دوران کودکی و نوجوانی ممکن است بهطور ناخودآگاه در رفتارها و احساسات آنها در دوران بزرگسالی تاثیر بگذارد و آنها را به سمت مشکلات روانشناختی سوق دهد.
مشکلات در حل تعارضات و مدیریت احساسات
جوانانی که در معرض دعوای والدین قرار داشتهاند، ممکن است در بزرگسالی نتوانند به درستی احساسات خود را مدیریت کنند و در مواقع بحران به شیوههای غیرمؤثر و منفی به حل مسائل بپردازند. این افراد ممکن است بهجای حل مسأله به صورت منطقی، دچار واکنشهای احساسی و پرخاشگرانه شوند و در روابط شخصی و حرفهای خود با مشکلاتی روبهرو شوند.
تأثیر بر تصمیمات زندگی و مسیر شغلی
تأثیرات دعوای والدین میتواند در جوانان بر تصمیمات بزرگ زندگی، به ویژه در زمینه شغلی و مسیر حرفهای، اثرگذار باشد. این افراد ممکن است به دلیل مشکلات اعتماد به نفس یا ترس از شکست در روابط کاری و اجتماعی خود دچار سردرگمی شوند. همچنین ممکن است بهدلیل عدم توانایی در ایجاد روابط سالم و قوی، از فرصتهای شغلی و حرفهای مهم و پیشرفت در زندگی حرفهای خود اجتناب کنند.
در نهایت، دعوای والدین میتواند تأثیرات گستردهای بر زندگی فرزندان داشته باشد، که نه تنها بر روابط عاطفی و شخصی بلکه بر مسائل روانشناختی و اجتماعی آنها نیز اثرگذار است. حتی اگر این تأثیرات در نگاه اول پنهان باشند، اما در بلندمدت میتوانند به مشکلات جدی در زندگی آنها تبدیل شوند.
هنگام دعوای والدین چه کنیم؟
هنگام بروز اختلاف یا دعوا بین والدین، مهمترین نکته این است که کودکان نباید بهطور مستقیم درگیر موضوع شوند یا احساس کنند که مجبور به انتخاب یکی از والدین هستند. حضور فعال و آگاهانه والدین در چنین شرایطی میتواند از آسیبهای روانی ناشی از این دعواها بکاهد. برای مثال، پس از پایان درگیری، والدین باید با آرامش با کودک صحبت کنند و به او اطمینان دهند که این مسئله به معنای کاهش محبت یا امنیت در خانواده نیست. همچنین، تأکید بر این نکته که کودک هیچ مسئولیتی در قبال حل مشکلات ندارد، میتواند از ایجاد حس گناه و اضطراب در او جلوگیری کند.
از سوی دیگر، والدین باید تلاش کنند تا محیط خانه را به فضایی امن و آرام تبدیل کنند. اگر اختلافات ادامهدار و شدید است، مراجعه به مشاور خانواده میتواند راهکاری مؤثر برای مدیریت بحران و کاهش تأثیر دعوای والدین بر کودک باشد. علاوه بر این، یادگیری مهارتهای ارتباطی و مدیریت خشم به والدین کمک میکند تا اختلافات خود را به شکلی سازندهتر حل کنند و کودکان نیز در چنین محیطی الگوهای بهتری از حل مسائل را خواهند آموخت.